هی ...جوونی...
جوونایی در این زیبا سرای هستی هستن که از تموم زیباییهاشون استفاده می کنن و هروقت آدم اونا رو می بینه لذت می بره منظورم از زیباییها زیباییهای انسانیه. مثل فکر، عقل، گوش و... وقتی یه حرف رو می شنونن اینقد قشنگ و درست حلاجی می کنن که دوست نداری از پای صحبتاشون پا شی.
اما بعضی از جوونای قدیم و جوونای جدید عادت دارن با یک گوش بشنون. منظورم اینه که این جوونا بعضی چیزهاا رو می شنون و بعضی چیزهای دیگه یا به گوششون نخورده و یا خودشون و یا دیگرون دوست ندارند به گوششون بخوره. حالا چرا؟ بمونه.
اما حرف من اینه که حرفایه شنیده زمانی کامله که با هر دو گوش شنیده بشه. (مثل این که باز قلمیه حرف زدم) منظورم اینه که اگه چیزی رو می شنویم و واقعا به دنبال حقیقتیم سریع قضاوت نکینم. خوب فکر کنیم، خوب مطلب رو حلاجی کنیم و بعد اگه درست فهمیدیم! نظر صادر کنیم. مثلا فلان جوون به صرف حرف شنیده از دوستش (که دوست نداره پوشش کامل و درستی داشته باشه و می گه باید آزاد و رها بود) بوق و کرنا بر می داره که پوشش کامل، جوون رو محدود می کنه و با اصل آزادی مخالفه. اما این رو از دانشمندای زندگی شناس نشنیده که پوشش کامل نماد حقیقت انسانه نشنیده که پوشش کامل زن ومرد رو به عنوان یه انسان در جامعه قرار می ده و به اونا به عنوان یه انسان اهمیت می ده و ....
اینا نماد این آیات الهی قرآنند که میفرماید: «.... افلا تعقلون»، «...افلاتتفکرون»
(حرف و حدیث در اینجا فراوونه ولی تو جوون فهیم حدیث مفصل بخون از این مجمل. در ضمن سعی کن حدیثتم درست باشه)
پس خوب بشنویم حتی نشنیده ها رو، خوب و درست فکر کنیم حتی مطالب سخت رو، بعد اگه درست فهمیدیم! نظریه صادر کنیم ... و
با هم همراه شویم با برخی از نشنیده ها.