حسین جان!
تو همیشه مهربان بودید، نه تنها در زمان حیات که پس از شهادت هم مهربانی تو جریان دارد.
هر وقت که ایام محرم و صفر می شود مهربانی در بین مردم موج می زند. در خانه ها، کوچهها، خیابان ها، و . . . . همه با اشکهای حسینی به روی هم لبخند می زنند و در هوای سرد گرمی عطوفت به همدیگر هدیه می دهند.
در کوچه و بازار، در محافل حسینی همه به نوعی عهده دار تجلی مهربانی تواند، بزرگان علمی به فکر سیراب کردن فکر و اندیشه عاشقان تو هستند و سعی می کنند زیباییهای حیات و مماتت را با کلامی دلنواز به گوش جهانیان برسانند، دیگری از مهمانان حسینی با چای و شربت پذیرایی می کند، برخی چای خود را که به دیگری نرسیده با اصرار می بخشد و همگان با عشق و محبت در عزای شما گریه می کنند. خلاصه در همه جا غوغای مهر و محبت است.
عجب مدیریتی دارد عطش حسینی. هیچ کس کار خود را به دیگری وانمی گذارد و در تلاش است فراتر از آنچه که به او محول شده است به نحو مطلوب انجام دهد.
البته جای تعجب نیست چرا که صاحب این عشق همان کسی است که یار یزیدی پشیمان شده را با آغوشی گرم پذیرفت و فراموش کرد که این همان کس است که آب را به روی خودش و خانواده اش بست.
حسین جان!
ای امام مهربان!
برایمان دعا کن که
سرباز خوب و پایداری
برای فرزند مهربان شما
حضرت مهدی
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
باشیم.
دعا کن مثل بیعت گران کوفه نباشیم
که با تو بیعت بستند
ولی به بیعت خود عمل نکردند.